اختلال وسواس فکری-عملی (Obsessive-Compulsive Disorder - OCD)
ملاکهای تشخیصی OCD
حضور وسواسها، اجبارها، یا هر دو:
وسواسها (Obsessions): افکار، تکانهها یا تصاویر ذهنی تکرار شونده و مداوم، که به صورت مزاحم و ناخواسته تجربه میشوند و در اکثر افراد باعث اضطراب یا پریشانی شدید میشوند.
فرد سعی میکند آنها را نادیده بگیرد، سرکوب کند یا با انجام دادن رفتار یا فکر دیگری یعنی اجبار به انجام رفتاری آنها را خنثی کند.
محتوای وسواسها برای فرد خودبیگانه است؛ یعنی با سیستم ارزشی و باورهای اصلی فرد هماهنگ نیست و فرد آنها را غیرقابل قبول، بیمعنی یا نامناسب میداند. (مثلاً کسی که مذهبی است ، وسواسهای کفرآمیز پیدا میکند).
اجبارها (Compulsions):
اینها رفتارهای تکراری مثل شستن دست، مرتب کردن، وارسی کردن یا اعمال ذهنی تکراری مثل دعا کردن، شمردن، تکرار کلمات در ذهن هستند که فرد احساس میکند در پاسخ به یک وسواس یا بر اساس قوانینی که باید سفت و سخت رعایت شوند، مجبور به انجام آنها است.
این رفتارها یا اعمال ذهنی به منظور کاهش اضطراب یا پریشانی یا جلوگیری از یک رویداد انجام میشوند.
اما این رفتارها ارتباط واقعبینانهای با آنچه قرار است خنثی شود یا از آن پیشگیری شود، ندارند یا به وضوح افراطی هستند.
مثالها: شستشوی افراطی، وارسی کردن مکرر، مرتب کردن اشیاء به شیوهای خاص، شمردن، تکرار کلمات خاص.
وسواسها یا اجبارها وقتگیر هستند معمولا بیش از ۱ ساعت در روز به طول میانجامند یا باعث پریشانی قابل توجه بالینی یا اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم زندگی فرد میشوند.
یعنی این موارد فقط “عادتهای بد” نیستند، بلکه زندگی فرد رو مختل میکنند.
این علائم ناشی از سوءمصرف مواد یا دارو یا یک بیماری جسمانی دیگر نیستند.
شیوع :
شیوع OCD در بزرگسالان آمریکایی حدود ۱.۲٪ است که تفاوت قابل توجهی در شیوع بین جنسیتها در بزرگسالان وجود نداره، اما در دوران کودکی، پسرها بیشتر از دخترها به OCD مبتلا میشن.
مسیر اختلال
OCD معمولاً در دوران کودکی یا اوایل بزرگسالی شروع میشه.
در مردان معمولاً شروع زودتری داره (بچگی) تا زنان (اوایل بزرگسالی).
شروع ناگهانی علائم در دوران کودکی، اغلب مرتبط با یک عامل استرسزای عفونی ممکنه دیده بشه.
مسیر بیماری معمولاً مزمن و نوساندار (یعنی شدت و ضعف پیدا میکنه) هست، اما در برخی موارد ممکنه کاملاً از بین بره.
عوامل زمینهساز
ژنتیک و فیزیولوژیکی: حدود ۳۵ تا ۴۵ درصد وراثتپذیری داره. خطر ابتلا در بستگان درجه اول افراد مبتلا بیشتره.
محیطی: آسیبهای دوران کودکی: تجربه سوءاستفادههای جسمی یا جنسی در کودکی و سایر وقایع استرسزای آسیبزا، از عوامل خطر هستند.
عفونتها
درمان
رواندرمانی:
درمان شناختی-رفتاری (CBT) با تاکید بر Exposure and Response Prevention : این روش به عنوان خط اول درمان روانشناختی برای OCD شناخته میشود.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی (ACT) نیز ممکن است در برخی موارد مفید باشند.
دارودرمانی:
مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین: داروهایی مانند فلوکستین (Prozac)، سرترالین (Zoloft)، پاروکستین (Paxil)، فلووکسامین (Luvox) و سیتالوپرام (Celexa) به عنوان خط اول دارودرمانی برای OCD توصیه میشوند که معمولاً زمان بیشتری (تا ۱۲ هفته) نیاز دارند تا اثر کامل خود را نشان دهند.
کلومیپرامین: یک داروی ضدافسردگی سه حلقهای است که به طور خاص برای OCD مؤثر شناخته شده و گاهی اوقات زمانی که SSRIها کافی نیستند، مورد استفاده قرار میگیرد.
افزایشدهندهها:
در برخی موارد که پاسخ به داروهای فوق کامل نیست، ممکن است یک داروی دیگر از دستهی داروهای آنتی سایکوتیک اضافه شود.
“بهترین رویکرد درمانی اغلب ترکیبی از رواندرمانی و دارودرمانی است، به خصوص در موارد متوسط تا شدید”