• نسخه صوتی:

  • نسخه تصویری:

چرا نمی‌تونم فراموشش کنم و همیشه دلتنگش می‌شم؟

وقتی کسی یه رابطه‌ای رو تموم میکنه، معمولا دلتنگ خود اون شخص نمیشه! دلتنگ هیجاناتی میشه که نسبت به اون شخص داره! اینکه دیگه نمیتونه به اون آینده‌ای برسه که با اون شخص توی تصوراتش ساخته بوده! در واقع این شخص، برای اون تصویر ایده‌آلی که از اون شخص توی ذهنش ساخته بوده ولی حالا خراب شده، دلتنگی میکنه! و چون نمیخواد از مرور خاطرات و اون تصوراتی که توی ذهنش ساخته بوده، دست بکشه، مدام گرفتار حال بد و دلتنگی میشه! یعنی از یکطرف میخواد از یادآوری خاطرات اون رابطه و حس‌های بد و دلتنگیش خلاص بشه و از یکطرف مدام به مرور خاطرات و سؤالات بیشمار چنگ میزنه! اینجوری میشه که توی یه سیر تسلسل گیر میکنه.
چنین شخصی در واقع دلباخته‌ی تصاویر ذهنی، خاطرات خوش رابطه و هیجاناتشه تا دلباخته‌ی خود اون شخص! چون وقتی منطقی که نگاه میکنیم، متوجه میشیم اون رابطه، مشکلات غیرقابل‌حل زیادی داشته و انتخابش اشتباه بوده. در واقع، آدم‌ها، وقتی خاطرات رابطه رو مدام مرور میکنن و بخاطر اینکه تصوراتشون از آینده و شخص ایده‌آل خراب شده، حسرت میخورن و از اینکه اوضاع اونجوری که میخواستن پیش نرفته، دچار خشم و غم و اضطراب میشن، عملا دارن اون رابطه رو توی ذهنشون ادامه میدن و اینجوری میشه که همچنان دلتنگ خاطرات اون شخص میشن!

اشتراک‌گذاری Copied!