اینکه "گاهی" اطرافیان درکت نمیکنن و توی اولویتشون نیستی، بخاطر این نیست که براشون اهمیتی نداری یا دوستت ندارن. بخاطر اینه که کسی نمیتونه "همیشه" پاسخگوی نیازهای ما باشه! البته این قضیه با روابط ناسالم که کمتوجهی و توی اولویت نبودن توش موج میزنه، خیلی فرق داره و اصلا منظور من نیست. پس اگه توی روابطتون گاهی حس درک نشدن و در اولویت نبودن بهتون دست میده، زود قید طرف و رابطه رو نزنین. فرصت بدین. حرف بزنین. گوش بدین و فکر کنین. همین که بتونین در خودتون، ظرفیت "درک نشدن گاهگاهی" و "تنهایی بیچون و چرای" زندگی رو ایجاد کنین یعنی به بلوغ فکری رسیدین. اینکه بپذیرین یکی میتونه شما رو دوست داشته باشه ولی به هر دلیلی، گاهی توی اولویتش نباشین و مدتی نتونه اونجوری که باید بهتون توجه کنه! آدمها حق دارن برای خودشون فضا داشته باشن. وظیفه ندارن در هر شرایطی هیجانات منفی ما رو مدیریت کنن و پاسخگوی همهی نیازهای ما باشن. پس مقصر دونستن دیگران و فرار از برقراری رابطه با آدمها، راه مناسبی برای مراقبت از خودمون نیست! درسته که درک شدن و توجه و محبت دیدن، لازمهی هر رابطهایه ولی بشرطی که به شکل "توقع" نباشه. چون در اونصورت، تبدیل میشه به منبعی برای اضطراب و آشفتگی خودتون...!