اگر پارتنر عاطفی و همسری دارید که باهاش تنشهای زیادی رو تجربه میکنید و ازش مدام ناراحت و خشمگین هستین، خوبه بدونید که این نارضایتی شما به سه دلیل مهم اتفاق میافته! دلیل اول، سؤالیه که معمولاً همه از خودشون میپرسن! چرا من نمیتونم اینو بفهمم؟ یعنی چرا نمیتونم بفهمم دلیل این کاراش چیه؟ چرا رفتارهای نابالغانه داره؟ چرا یه روز خوشاخلاقه، یه روز بداخلاقه؟ چرا من رو اولویت قرار نمیده؟ چرا به احساسات من بها نمیده؟ چرا قهر میکنه؟ چرا لجبازی میکنه؟
دلیل دوم توقعیه که شما از طرف مقابلتون دارین. انتظار اینکه بالاخره این بزرگ بشه، رشد کنه، به بلوغ فکری برسه، رفتارهای پختهتر و واکنشهای بالغانهتر داشته باشه، شما رو اولویت قرار بده، به احساسات شما بها بده و دست برداره از رفتارهای نابالغانه مثل قهر کردن، لجبازی کردن و پرخاشگری! من نمیگم که این توقعات نابجاست، نه! اتفاقاً انتظاری که شما دارین، خیلی هم بجاست. اما باید ببینید از کی همچین توقعی دارین؟ آیا اون اصلا میتونه یا میخواد این توقعات و انتظارات شما رو برآورده کنه یا نه؟
و دلیل سوم، امیدیه که شما به بهبود شرایط و اصلاح طرف مقابلتون دارین. شما ممکنه ۱۰ سال، ۲۰ سال، ۳۰ سال، همچنان امید داشته باشین روزی برسه که این طرف مقابل شما بهتر بشه و دست از رفتارهای اشتباهش برداره و تبدیل به آدم بهتری بشه. با شما جوری رفتار کنه که با دیگران رفتار میکنه.
شما به این سه دلیل، از پارتنر یا همسرتون خشمگین یا ناراحت میشین ولی به این دقت نمیکنین که همین نشخوارهای فکری، توقع داشتنها و امید به شرایط بهتر، چقدر داره ازتون انرژی میگیره و شما رو فرسوده میکنه!