چی میشه که وقتی کسی از ما میرنجه، ما دچار احساس گناه و عذاب وجدان میشیم و فکر میکنیم که آدم بدی هستیم. خودخواهیم. بی مسئولیتیم و برچسبهای قضاوت گرانه به خودمون میزنیم که بعدش باعث میشه ساعتها و حتی روزها، خودخوری و خودسرزنشی کنیم که چرا اون حرف رو زدم؟!
چرا ناراحتش کردم؟! در حالیکه به این فکر نمیکنیم که شاید اصلا ما درست میگیم. شاید درخواست اونا غیرمنطقیه. در واقع وقتی ما برخلاف میل کسی رفتار میکنیم یا وقتی کسی از ما درخواستی داره و ما نمیتونیم انجامش بدیم و اون ناراحت میشه و میرنجه، با موجی از افکار منفی و احساسات ناخوشایند مواجه میشیم که مجبورمون میکنه درصدد جبران بربیایم. از خواستههامون کوتاه بیایم و نتیجهی چنین طرزفکری این میشه که مدام ازمون سوءاستفاده میشه و دیگران با تشخیص همین نقطه ضعف ما، بهمون آسیب میزنن و تبدیل میشیم به یه آدم ازخودگذشته ایثارگر که سرشار از عذاب وجدانه و همش حواسش هست کسی رو ناراحت نکنه.